جملات زیبا در احوال پرسی

احوال پرسی
احوال پرسی امروزه یک مقوله است که افراد کمتر به آن اهمیت می دهد. ولی به شما دوست عزیز تبریک می گویم که روی خودتان سرمایه گذاری می کنید و تلاش می کنید که با ارتباطات درست دنیا را جای قشنگ تر بکنید برای زندگی کردن.
می خواهیم در این مقاله ابتدا بپردازیم به مقدمات احوال پرسی شروع یک صحبت اینکه قبل از صحبت هم آیا باید کار خاصی انجام دهیم یا به اصلاح باید خودمان را آماده کنیم برای شروع به بحث یا نه؟ اینکه فاکتور های مهم شروع به بحث چیه و ابزارهای مورد استفاده از آن ها!
شما در برخورد اولیه چطور خودتان را معرفی می کنید؟ ما معمولا در جمع های بزرگ تر یا در مهمانی ها که افراد نیمه آشنا بیشتر حضور دارند، نمی توانیم به سادگی یک ارتباط درستی با آن فرد بسازیم. پیشنهاد می کنم این فایل صوتی که مقدمه دوره ی چطور سر صحبت را باز کنیم را گوش کنید
می خواهم اطلاعات دوره صوتی چطور سر بحث را باز کنیم را بیشتر بدانم
متن فایل صوتی احوال پرسی( چطور سر صحبت را باز کنیم)
سلام فرشید پاک نژاد هستم مدرس مهارت های ارتباطی فن بیان و سخنرانی. اول از همه تبریک میگم به شما به دلیل خریداری دوره ی چطور سر صحبت را بازکنیم یا چطور یک شروع قدرتمندی با افراد نیمه آشنا یا کاملا غریبه داشته باشیم. شما این سرمایه گذاری را روی خودتان انجامش دادین که این بسیار ارزشمنده. چون این مهارت های ارتباطی است که ما را متفاوت از بقیه می کنه. و اگر بلد باشیم از مهارت های ارتباطی درست استفاده کنیم،اعتماد به نفس ما بالاتر میره، روی حرف ما حساب می کنن و دوستداشتنی تر میشیم. اما می خوام با یک سوال بحثم را شروع کنم: کار شما چیه؟ و چطور در برخورد اول با یک فرد نیمه آشنا یا غریبه در مورد کارتون توضیح میدین؟ برای خیلیا مهمه که افراد چطور دریک جمع خودشان را معرفی می کنند. تصور کنید در یک مهمانی قرار گرفته ایدچطور به این سوالات جواب می دین؟ نام شما چیه؟ کارشما چییه؟ کجا زندگی می کنید؟ برای همه ما این اتفاق پیش آمده که وقتی در یک مهمانی قرار می گیرید افراد نیمه آشنا تر یا غریبه ها این سوالات را از شما بپرسند فکر کنید چه جواب قدرتمندی می توانید به این افراد بدین. آیا می توانید با جواب قدرتمندی که می دهین آن ها را به طرف خودتان جلب کنید و یک گفتگوی جذابی داشته باشید یا نه با تک جمله جواب دادن ها سعی می کنید که از گفتگو فرار کنید؟ به این سوالاتی که الان پرسیدم واضح و شفاف جواب بدین بی زحمت فایل را نگه دارید و فکر کنید و جواب ها را مکتوب بنویسید و یک جا داشته باشید و آخر دوره دوباره به این سوالات بر می گردیم و دوباره برای خودتون جواب می دین و بعد ببینید که چقدر جواباتون متفاوته. .اما خیلی وقتها یک مصاحبه ی شغلی داریم و اصلا نمیدونیم که از کجا باید شروع کنیم و اصلا چی باید بگیم و خیلی ازموقعها دچار استرس و ترس می شیم.تصور کنید که الان به شما زنگ زدن که برین جلسه مصاحبه ی شغلی چطور صحبت خودتان را شروع می کنید که قدرت مند باشه
سوال اول :
چی میگین؟
سوال دوم چطور می گین
سوال سوم آیا خودتون اگر جای مصاحبه کننده بودین خودتون را قبول داشتید ؟
بیشتر بخوانید: چطور بتوانیم در جمع ها خوب صحبت کنیم
ما آدمم ها عادت کردیم در احوال پرسی که احساسی تصمیم بگیریم و منطقی توجیه کنیم. مثلابعد از جلسه مصاحبه یا کاری با خودمون اینطوری صحبت می کنیم :
ببین ما پارتی نداریم که قبولمون کنن ولی کسانی که پارتی دارند آنها را قبول می کنند این را می گویند احساسی تصمیم گرفتن و منطقی توجیه کردن. و با این بهانه ها خودمان را گول می زنیم تا فرار کنیم از واقعیت ها. جالبه که در یک سمیناری بودم در خدمت مدیران بزرگ کشورمان همین سوال رو از آن ها کردم که آیا به دنبال نیروی کار خوب هستید؟ اکثر آن ها دست شان را بالا گرفتند. می خوام این را به شما بگویم برای نیروی کار متخصص و خوب همیشه کار هست. شاید برای نیروی کار معمولی سخت کار پیدا شود. اما شما اگر کارتان را خوب انجام دهید همیشه برای شما کار هست.پس اگر تکنیک های این دوره را بدانید و تمرینات این دوره را انجام دهید بهتون قول می دهم نه فقط در جلسات مصاحبه بلکه توی هر جمعی که غریبه و نیمه آشنا وجود داشته باشد بتوانید یک شروع خوب و بی نظیری داشته باشید.
اما این دوره به این صورت است که شما باید خودتان را موظف کنید تا تمرین های گفته شده را انجامش دهید تمرین ها بسیار ساده هستند طوری که همه می توانند انجامش دهند.و بعد از دوره می بینید که کجا بودین و الان کجا هستین. پس خواهش می کنم که تمرین ها را جدی بگیرید تا به آن نتیجه ای که می خواهیم برسیم.
ما در این دوره 5 بخش اصلی را توضیح می دهیم :
در بخش اول شروع احوال پرسی را توضیح می دهیم و اینکه در جواب سلام و چه خبر چطور جواب بدهیم که به اصلاح آینه شکسته شود . یعنی مثلا وقتی طرف مقابل ما می گوید سلام چه خبر؟
نگیم سلامتی بی خبر چون اینجا اگر بلد نباشیم از داستان استفاده کنیم طرف مقابل ما ممانعت می کند از ادامه صحبت.و مکالمه بین ما قطع می شود. ولی اگر در جواب سلام چه خبر مثلا بگیم سلام کدام خبر را می خواهی بشنوی. اول خبر خوبه را بگم یا خبر بده! ببییند با یکم تیز حسی توانستیم که یک مکالمه را پیش ببیریم. اما در بخش دوم اشاره ای خواهیم داشت که علت اینکه در جمع ها شروع کننده نیستیم و می ترسیم شروع کنیم چیه و چطور میشه اعتماد به نفس خودمون را بالا ببریم که در هر جمعی بتونیم خیلی راحت صحبت خودمون را داشته باشیم. در بخش سوم می پردازیم به اینکه چطور هوش اجتماعی داشته باشیم و تکنیک های خوب گوش کردن و اینکه صحبت درست اصلا چیه. در بخش چهارم می رسیم به اینکه چطور پوشش خوبی داشته باشیم و چطور اتیکت داشته باشیم و چرا مهم است.و جالب است بدانید که کشور ما به شدت دچار فقر اتیکت است.
بیشتر بخوانید: چطور پوشش خوبی داشته باشیم
اما در بخش پایانی می پردازیم به اینکه چطور صدای رسا و لحن خوبی داشته باشیم و بتوانیم از مجموعه کلمات مناسب و خوبی استفاده کنیم.
پس اگر قدم به قدم و گام به گام همراه من باشید می توانیم یک اثر بخشی فوق العاده رویایی را داشته باشیم.
در شروع احوال پرسی چطور بتوانیم با دیگران دوست شویم
حالا اگر بخواهیم با دیگران دوست شویم چطور باید صحبت خودمان رو شروع کنیم چطور احوال پرسی می کنیم که با ذوق و شوق واقعی باشد نه از روی عادت و اجبار؟ یادم می آید 8 ساله بودم که پدرم یک جوجه عقاب که یادم میاد داخل یک گونی هم کرده بود آورد خونه بعد از چند روزی که به آن عادت کردم و ترسم کم شد تمام لذت دوران بچگی من شد. هرروز عصر ساعت 4:30 که از مدرسه بر می گشتم اجازه داشتم که 2ساعت وقتم را با آن بگذرونم و آب و غذا بهش بدم و عادت کرده بود هر روز همون موقع با اون چشم های زیبا و مغرورش مصصم به در خانه می شد و به محض اینکه صدای من را می شنید یا من را می دید که داشتم برایش غذا می بردم با شور و شوق تمام بالا و پایین می پرید و با جیر جیری که می کرد متوجه می شدم که دارد صدام می کند.
5 سال عقاب همدم و مونس همیشگی من بود بعد یک روز عصر جمعه که هیچ وقت فراموش نمی کنم وقتی برگشتم خانه با تن بی جانش روبرو شدم. مرگ عقابم تراژدی دوران پسر بچگی من بود. عقاب من هیج وقت یک کتاب روانشناسی نخوانده بود و نیازی هم به خواندنش نداشت با غزیزه الهی که در نهادش وجود داشت و با ابراز علاقه به دیگران در عرض دو ماه می تونی با افراد زیادی دوست شوید تا اینکه دوسال سعی کنی که دیگران را به خودت علاقه مند کنید. می خواهم دوباره این جمله را تکرار کنم :
که با ابراز علاقه به دیگران در مدت دوماه می توانید با افراد زیادی دوست شوید تا اینکه دوسال سعی کنید که دیگران رو به خودت علاقه مند کنید.
توجه داشتن در احوال پرسی
با وجود این من و شما افرادی را می شناسیم که در زندگی دچار این اشتباه هستند و سعی می کنند سایر افراد را تحریک کنند. تا به آنها علاقه مند شوند البته با این روش هیچ یک از افراد به شما علاقه مند که نمی شوند هیچ، بلکه دلزده هم می شوند از شما. و دوست ندارند که هیچ ارتباطی به جز سلام و احولپرسی که آن هم از روی اجبار هست داشته باشند. جالبه یک آمار داشتم چند روز پیش می خواندم که شرکت مخابرات نیویورک مطالعه ای جامع بر روی مکالمه های تلفنی انجام داده تا بفهمند که در مکالمه ها بیشتر از چه کلمه ای استفاده می شود. جالب بود واسم که بیشترین استفاده از ضمیر شخصی من بوده. و بعد آنجا متوجه شدم که وقتی یک عکس دسته جمعی گرفته میشه چرا اول از همه توی آن همه جمعیت اول دنبال عکس خودمان می گردیم. اگر ما فقط سعی کنیم که دیگرانو تحت تاثیر قرار دهیم و همه رابه خودمان علاقه مند کنیم، هیچ موقع دوستان صادق و واقعی زیادی نخواهیم داشت. یعنی دوستان واقعی را نمی شود با این راه پیدا کرد. و این موقعی خودش رو نشان می دهد که ما در حال گرفتن ارتباط هستیم و داریم از داستان استفاده می کنیم. چون اگر در داستان نتوانیم صحبت ما طوری باشه که صداقت داشته باشد خب طرف مقابل یا مخاطب ما یک گارد اولیه دارد که با جواب های کوتاه سعی می کند که گفتگو را همان جا نگه دارد وتمام کند.
همه ی اینها را گفتم که به این نکته برسیم:
اگر بخواهیم با دیگران دوست باشیم باید بتوانیم با ذوق و شوق با آنها احوالپرسی کنیم.
دقیقا وقتی پای تلفن شما را صدا می زنند همین طوری با آنها رفتار کنید طوری به آنها سلام کنید که نشان می دهید چقدر از تلفن آن شخص خوشحال هستید. و بسیاری از شرکت ها به تلفن چی های خود آموزش می دهند با کسانی که تلفن کردند به گونه ای احوال پرسی کنند که علاقه و اشتیاق در آن ها را بر انگیزند و فردی که تلفن زده این احساس را می کند که شرکت برای آن چقدر ارزش و اهمیت قائل شده.
بیشتر بخوانید: چطور با دیگران صحبت کنیم
پس از همین الان که این موضوع را متوجه شدید که چقدر اشتیاق داشتن می تواند دنیای ارتباطات ما را عوض کند این تمرین را ساده را انجام دهیم. با ابراز علاقه به دیگری نه تنها می توانید با آن ها دوست باشید، بلکه می توانید باعث شوید که مشتریان شما به شرکت شما وفادار بمانند و جای دیگر را انتخاب نکنند.
نشان دادن علاقه مثل هر اصل دیگه ای در روابط انسانی و ارتباطی ما باید صادقانه باشد. نشان دادن علاقه هم برای شخصی که آن را ابراز می کند و هم برای کسیکه نسبت به آن ابراز علاقه میشه باید سود داشته باشد. و کاملا این یک جاده ی دو طرفه است که هر دو طرف باید ازش سود ببرند تا بتوانند ارتباط بهتری هم بگیرند.
داستان دوست پرستار من
یکی از دوستای من که پرستار هم هست یک داستانی را چند سال گذشته تعریف کرد که دوست دارم با شما هم به اشتراک بگذارم:
می گفت یک شب چله ای بود یک پسر بچه ی 10 ساله در بهزیستی بیمارستان شهر بستری بود و قرار بود فردای آن روز یک جراحی استخوان داشته باشد. و همه می دانیستیم که چقدر سخت و دردناک است که کسی نباشه پیشش . پدرش به رحمت خدا رفته بود برادار و خواهری هم نداشت فقط یک مادر داشت که آن روز مادرش هم نمی توانست که به ملاقتش برود و این موضوع برای یک پسر بچه 10 ساله خیلی دردناک است که حتی مادرش رو نتواند ببیند و وضع مالی خوبی هم نداشتند که حتی شب یلدا یکم بتواند میوه و آجیلی بخرند. و این باعث شده بود که بیشتر حس و حال تنهاییش بیشتر شود و حال روحی خوبی نداشت تا اینکه دوست من گفت من رفتم اتاقش سر بزنم دیدم که سرشو زیر بالشت کرده و دارد گریه می کند می گفت آن موقع من دانشجوی پرستاری بودم و ملافه را برداشتم و یکم پیشش نشستم و اشکاشو پاک کردم و به من گفت که چقدر در این شب مهم جای مادر من خالیه و میدونم به خاطر اینکه روش نشده و پول ندارد نیومده ملاقات من. دوستم می گفت من که حس و حالشو درک کردم به آن پیشنهاد دادم که دوست داری امشب باهم این شب را جشن بگیریم و دوتایی با هم شب یلدا بگیریم؟ بالاخره با یکم مقاومت پیشنهاد دوستم را قبول می کند با هم جشن می گیرند دوتایی و حال روحی پسر بچه 10 ساله خوب میشه و حتی باهاش بازی میکنه تا اینکه خوابش ببره و یک خاطره خوب رابرایش رقم زده بود.
می گفت سالها گذشت بعد از 5 سال بعد که خوب شده بود به اتفاق مادرش آمده بود بیمارستانی که من آن موقع اونجا نبودم و سراغ من را گرفته بود تا من را پیدا کرده بود می گفت منو بغل کرد و بهم گفت از وقتی 10 سالم بود تا حالا شب های چله ی زیادی را پشت سر گذاشتم اما هیچ کدام بدون خاطره ی آن شب خاص سپری نکردم روزی که در آن احساس یاس و تنهایی می کردم و گرمای محبت یک غریبه تا حدی همه ی آن چیزها را برای من قابل تحمل کرد. مرسی به خاطر آن شب.
رابطه دلی برقرار کنید در احوال پرسی
دوست من یک بذر کوچیک کاشت ولی ثمره و لذتش را بعد از 5 سال دید می خواهم این را به شما بگویم که اگر دیگران را از ته دل دوست داشته باشید واگر می خواهید یک رابطه دوستی واقعی با دیگران برقرار کنید، باید دلی باشه حتی ارتباط گرفتن اگه مصنوعی باشد طرف مقابل شما متوجه می شود و ارتباط خوبی شکل نمی گیرد.
لبخند زدن در احوال پرسی
اما دومین فاکتور لبخند زدن است اینکه قبل از شروع به بحث یا احوال پرسی باید بدانیم که باید حتما یک چهره ی مثبت و خندانی به طرف مقابل خودمان القا کنیم. و همیشه در کلاس ها و سمینارها می گویم که خنده باید امضای شما باشد و کسی که به شما لبخند می زند به این معنی است که شما رو دوست دارد، خوشحالش کردی، و از ملاقات با شما خوشحال است. من دارم از یک لبخند واقعی صحبت می کنم لبخندی که به ما دلگرمی می دهد. البته می دونم در این شرایط و اوضاع اقتصادی خیلی سخت میشه که دلی و واقعی کاری کنیم ولی در این اوضاع سخت اگه بتوانیم انجامش دهیم برنده شدیم وگرنه در شرایط گل و بلبل که همه می توانند انجامش دهند. پروفسور جیمز میگه مردمی که لبخند می زنند موثرتر و کارآمدتر از بقیه، کار مدیریت، آموزش و فروش را انجام می دهند و بچه های شادتر تربیت می کنند. اطلاعاتی که در پکیج لبخند نهفته است بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که در اخم وجود دارد برای همین است که تشویق نسبت به تنبیه در جامعه امروزی ما ابزار آموزشی کارآمدتری است. همه افراد در این دنیا به دنبال شادی هستند و یک راه مطمئن برای رسیدن به شادی وجود دارد. می توانید این کار را با کنترل افکارتان انجامش دهید. شادی به شرایط بیرونی بستگی ندارد بلکه کاملا وابسته به شرایط درونی است. اینکه شما چی دارید ، کی هستید، کجا هستید و چه کاری را انجام می دهید نیست که شما را شاد یا غمگین می کند. این طرز فکر شماست که تعین کننده است. به عنوان مثال ممکن است دونفر در یک موقعیت باشند و یک کارو انجام دهند ممکن است که هردو به یک اندازه پول و شهرت داشته باشند و با وجود این یکی بدبخت باشد و آن یکی شاد! چرا این اتفاق میافتد؟
این به این دلیل است که طرز فکر این دونفر متفاوته.
شکسپیر هم در این رابطه میگه : خوب و بد وجود نداره این فکر ماست که خوب یا بد را میسازه و مردم به همان اندازه که ذهنشان فرمان می دهند شاد هستد.
به نظر من اگه کسی می خواهد در ارتباطات قوی شود تمرین کند لبخند بزند من میگم کسی که در مهارت های ارتباطی قوی هستش می تواند ضعفش را بپوشاند در خیلی از مسائل و به چشم نیاد و ارتباطات رکن اصلی موفقیت در یک سازمان یا محل کار است و هرچقدر که در لایه های بالاتر می رود ارتباطات قویتر می شود و رشد بهتری می کنیم. می خواهم یک مثال واضح بزنم که بتوانید درک کنید کسانی که در لایه های بالای یک سازمان قرار دارند خب 40 تا 50 تا مدیر ارشد و میانی دارد. اینها سلیقه های مختلف دارند، مهارت های مختلف دارند. اگر شما بهترین شرکت دنیا را هم داشته باشید باز هم اختلاف سلیقه به وجود میاد. و بارها و بارها در سازمانها رفتم و دیدم بین چند تا مدیر اختلاف سلیقه و تعارض به وجود میاد. بعد اگر مدیر عاملی باشید که مهارت های ارتباطی کمی بلد باشید نمی تونید که این مشکلات را حل کنید. و این را هم می دانیم هر دونفری که در یک سازمان کار می کنند آدم های ارزشمند آن سازمان هستند و هنری مثل مدیر عامل باید این باشد که بتواند رابطه دو نفر رو مدیریت کند و باید مراقب باشد درگیر قضاوت کردن نشود، باید مراقب باشد کجا چشمش رو باز کند کجا چشمش رو ببندد، چطور تذکر بده که این تذکر اثر منفی نزاره روی مدیرا و در نهایت باید بتواند یک تعادل و همدلی به وجود بیاره.
پس ببینیم در واقعیت جامعه اگر دقیق شویم مهارت های ارتباطی است که تعین می کند جایگاه ما کجا قرار می گیرد که یک بخش اصلی آن شروع یک گفتگوی قدرتمنده که سرآغاز مهارت های ارتباطی است.
مرسی که با من در مقاله احوال پرسی و شروع یک صحبت همراه بودید خواهش می کنم تمرین این بخش که شروع یک مکالمه تلفنی بود را انجام دهید و ببینید با این تکنیک هایی که گفتیم می توانید ذوق وشوق رو در مخاطب خودتون ایجاد کنید یا که نه همان صحبت خشک و بی روحو دارید ادامه می دهید که طرف مقابل شما دوست دارد زودتر مکالمه رو قطع کند . پس یکبار به صورت خلاصه در مورد مباحثی که اشاره کردیم را مرور می کنیم:
اولین قسمت گفتیم مقدمات شروع یک گفتگو قبل از ورود به بحث چیا هستند و همچینین گفتیم اگر می خواهیم که با دیگران دوست شویم باید با ذوق و شوق با آنها احوال پرسی کنیم. دومین مورد این بود که گفتیم که باید از ته دل دیگران را دوست داشته باشیم تا آن ها هم شما را دوست داشتنی ببینند. سومین مورد لبخند زدن بود که گفتیم که از این به بعد توی هر جمعی که قرار میگیرید چه کاری و چه غیر کاری باید این پکیج لبخند همراه شما باشه و این امضای مهارت های ارتباطی شما است. و در آخر گفتیم که مهارت های ارتباطی در محل کار و اجتماع چقدر می توند مهم باشد.
درباره فرشید پاک نژاد
همیشه فکر می کردم که خوب صحبت کردن و جذابیت داشتن ذاتیه و با آموزش نمیشه تقویت و رشد کرد من یعنی فرشید پاک نژاد آمدم اینو به شما دوستان بگویم که اگر بخوای جذاب و زیبا صحبت کنی بهت کمک کنم تا رسالتی که دارید را به منصحه ظهور برسانید. و مطمئن هستم اگر بخواهی راهش را پیدا می کنید وگرنه تا دلت بخواد بهانه ها هستند مهم این است که می خوای چطور آدمی باشی!. اگر آمدی که در صحنه بدرخشی این فرصت را از خودت نگیر. ما اینجا هستیم و همه یک شعار را داریم : بهترین خودتان باشید.
نوشته های بیشتر از فرشید پاک نژاد
دیدگاهتان را بنویسید