آیا یادگیری فن بیان خوب و قدرت بیان اکتسابی است؟

فن بیان خوب
فن بیان خوب و قدرت بیان به ما کمک می کند تا بتوانیم با ابزارهایی که در اختیار داریم به نحو احسن و اثر گذار،
منظور کلامی خودمان را به طرف مقابل برسانیم و جایگاه خودمان را بسازیم.
یکی از این ابزارها که باید داشته باشیم و جزء مهمترین فاکتورهای یک انسان محسوب می شود،
فن بیان خوب و قدرت بیان است.
وقتی ما بتوانیم از کلمات به جا و با لحن مناسب صحبت کنیم،
هم اعتماد به نفس ما بالاتر می رود و هم جایگاه اجتماعی و شغلی بالاتری پیدا می کنیم.
ما اگر از تکنیک های فن بیان خوب و قدرت بیان به شایستگی استفاده کنیم آن موقع است که می توانیم:
- در جمع ها بدرخشیم
- گفتگوهای سیاسی پیروز شویم
- تسلط کلامی خودمان را ارتقا می بخشیم
- و…
اگر با مقالات فن بیان ما آشنایی داشته باشید در ابتدایی ترین حالت
با تعریف فن بیان آشنایی کامل دارید.
هدف ما در این مقاله این است که بتوانیم راهکارهای عملی ارائه دهیم که
همه بتوانیم با اعتماد به نفس بالا به این مهارت دست پیدا کنیم.
بیشتر بخوانید: چرا فن بیان امروزه در جایگاه ویژه ای قرار دارد؟
توانایی انسان نسبت به حیوان
خداوند به انسان ها دو توانایی داده است:
۱ گفتار
۲ شعور
گفتار به تنها برای انسان منحصر به فرد است،
بلکه همان چیزی است که انسان را منحصر به فرد می کند.
آنچه انسان را از حیوان جدا می کند توانایی انسان ها در برقراری افکار،احساسات و آرزوها با زبان است.
بنابراین گفتار،واقعیت هایی ایجاد می کند و این ارتباطات بین انسان و خدا،انسان با انسان های دیگر است.
چرا فن بیان و قدرت بیان باید بلد باشیم؟
منظور ما از بلد بودن فن بیان خوب و قدرت بیان این است که آموخته های خودمان را به مهارت تبدیل کنیم.
یعنی دانش خودمان را به عمل تبدیل کنیم.
زمانی که چیزی را می شنوید آن را فراموش می کنید و وقتی آن را می بینید به خاطر می سپارید،اما فقط زمانی آن را می فهمید که انجامش دهید.
چطور مهارت فن بیان و قدرت بیان خودمان را بالا ببریم
۱- شرکت در کلاس های فن بیان و سخنرانی:
هیچ راه ساده ای به جز شرکت در کلاس های فن بیان و سخنرانی وجود ندارد و
این صرف این نیست که حتما باید در کلاس های ما شرکت کنید.
می توانید در شهر خودتان این کلاس ها را پیدا کنید و
شروع کنید به یادگیری. و شرکت در کلاس های فن بیان و سخنرانی بهترین گزینه است.
اگر می خواهید اطالاعات بیشتر ثبت نام کلاسهای فن بیان و سخنرانی ما را مطالعه کنید
روی لینک کلیک کنید.
۲- تمرین های فن بیان خوب و قدرت بیان:
اگر تا به حال به فکر بهبود فردی خودتان در فن بیان خوب و سخنرانی نبوده اید بهترین موفع است که
خودتان را تست کنید و به چالش بکشید.
کاری که شما قرار است انجام دهید این است که همین الان صدای خودتان را ضبط کنید.
چطوری؟ الان به شما می گویم:
یک دستگاه ضبط صدا بردارید مثل گوشی یا هر وسیله ای که شما با آن راحت هستید،
بعد در مورد یک موضوع که تسلط کافی دارید ۵ دقیقه صحبت کنید بعد می بینید که در مورد موضوعی که
به قول خودتان تسلط کافی داشتید من من می کردید و وقت زیاد می آوردید.
این به این دلیل است که ما تا الان فکر می کردیم که هیج مشکلی با صحبت در مورد یک موضوعی
که فکر می کردم تسلط کافی داشتم ندارم.
و مشکلات ارتباطی ما از همین قسمت است که شروع می شود و به ما ضربه می زند.
۳- بالا بردن فن بیان خوب و قدرت بیان همراه با اعتماد به نفس و عزت نفس
وقتی شما در فن بیان و قدرت بیان خبره شدید،هوش کلامی شما به صورت ناخودآگاه افزایش می یابد
به شرط اینکه تمرین های مربوط به فن بیان را انجام داده باشید.
و خب همه ی ما می دانیم که اعتماد به نفس چطور افزایش پیدا می کند.
وقتی ما در مورد یک موضوع متفاوت از بقیه به قضایا نگاه کنیم و مهارت کافی در آن را پیدا کرده باشیم،
می بینیم که اعتماد به نفس ما و بعد عزت نفس ما رشد می کند و مهمتر از همه این است که
حال خودمان با خودمان خوب می شود. بزارید در این رابطه یک مثال بزنم :
مثلا من میام اینجا آموزش فن بیان و سخنرانی می دهم.
که اول صحبت خودتان را چطوری شروع کنید،
میانه صحبت شما چی باشد و در پایان چطور جمع بندی کنید سخنرانی خودتان را.
الان من آموزش سخنرانی و فن بیان دادم شما سخنران شدید؟
این هم مهارت است.
همه ی این موارد را من به شما می گم،اما فکر نکنید مقاله که خوانده شد شما سخنران شدید،
اصلا اینطور نیست. چون مهارت است و شما باید انجام دهید تا نتیجه بگیرید.
و اگر انجام دادید و نتیجه نگرفتید من کاملا در خدمت شما هستم و واقعا پاسخگو هستم.
و اگر انجام ندهید،یک اتفاق خیلی بد می افتد،و آن اتفاق بد هم این است که عزت نفس شما کم میشه
و این در تمام آموزش های به همین شکل است. می دانید چرا؟
چون می گویید که من نتوانستم انجامش بدم و این به شدت عزت نفس شما را کم می کند.
برای همین من دوستانی دارم که فقط دایره المعارف هستند که هیچ کاری در زندگی شان انجام نداده اند،
این افراد فقط یاد گرفته اند و انجامش نداده اند.
یک کلاس فن بیان و سخنرانی می روید،بزرگ ترین خیانت را به خودتان می کنید اگر اجرا نکنید می دانید چرا؟
چون کلاس فن بیان و سخنرانی نروید نابود نمی شوید ولی اگر عزت نفس نداشته باشید نابود می شوید.
پس یا واقعا در کلاس ها شرکت کنید و با تمام وجود اجرا و تمرین کنید،
یا در هیچ کلاسی شرکت نکنید،چون عزت نفس شما نابود می شود.
بیشتر بخوانید اعتماد به نفس و عزت نفس چیست؟
پاسخ های سقراطی و مثبت در فن بیان
در هنگام صحبت با افراد سخنان خود را با بحث در مورد چیزهایی آغاز نکنید که بر سر آن ها اختلاف نظر دارید،
بلکه با تاکید و حفظ تاکید در مورد اختلاف نظر صحبت را آغاز نکنید.
کاری کنید که افراد به شما پاسخ های بله (مثبت) دهد.
وقتی پاسخ های نه بگیرید غرور طرف مقابل باعث می شود که سر حرف خود بایستد،
حتی اگر بعدا احساس کند که اشتباه کرده است.
این روش سقراط در بحث ها بوده است.
او به گونه ای پرسش می کرد که پاسخ های مثبت بگیرد.
و کاری می کرد که طرف مقابل بی وقفه به او پاسخ مثبت بدهد.
شنونده خوبی باشید
به همان اندازه که خوب صحبت کردن مهم است خوب شنیدن هم اهمیت دارد.
سعی کنید شنونده خوبی باشید. چرا می گویم که شنونده بودن مهتر از صحبت کردن است:
۱- خدا دوتا گوش به ما داده و یک دهان.
۲- وقتی خوب گوش می کنید با یکم تیز حسی علایق شخص فن بیان و قدرت بیان را برای شروع به بحث را متوجه می شوید.
۳- کمترین مزایای خوب گوش کردن علاقه مند بودن شخص به شما می شود.
پس سعی کنید که شنونده خوبی باشید و این فایل صوتی را در رابطه با گوش کردن موثر گوش دهید.
وقتی خوب گوش می دهید و مردم را به صحبت در مورد خودشان ترغیب می کنید به آنها حس مهم بودن می دهید.
کسانی که از خودشان صحبت می کنند،فقط و فقط به خودشان فکر می کنند.
به خاطر داشته باشید افرادی که شما با آن صحبت می کنید به خواسته و مسائل خودشان صدها بار بیشتر از خواسته ها و مسائل شما علاقه مند هستند. دندان درد یک نفر برای او مهمتر از مرگ هزاران نفر در اثر قحطی در یک کشور دیگر است. پس آغاز هر گفتگو حتمابه این مسئله فکر کنید.
بیشتر بخوانید: چطور از گوشهای خودمان بهترین استفاده را ببریم؟

صحبت کردن یک خیایان دو طرفه است
بین میزان مشارکت در مکالمات و میزان تعهد به توافقات رابطه مستقیم وجود دارد.
به عنوان مثال،وقتی با همکاران جلسه می گذارید، هرچه از آن ها بخواهید
بیشتر سوال بپرسند،نظر بدهند ،موافقت یا مخالفت خود را اعلام کنند،
آن ها در تصمیماتی که می گیرند مشارکت بیشتری خوهند داشت.
اگر افراد نظر ندهند و سوال نپرسند،متعهد نیستند و فقط به حرف های شما گوش می دهند.
وقتی آن ها حرفی نمی زنند و در تصمیماتی که قرار است گرفته شود مشارکت نمی کنند،
از انجام هرگونه مسئولیتی برای عملی کردن تصمیمات یا فعالیت ها شانه خالی می کنند.
تعیین اقدامات در جلسات
به یاد داشته باشید هدف از سخنرانی های کوچک و جلسات به توافق رسیدن در مورد انجام یک اقدام خاص است.
وقتی مکالمه به وجود می آید باید همواره بپرسید:
در مورد این نکته و این مسئله باید چه اقداماتی انجام بدهیم؟
اگر در این مورد به توافق رسیدیم اقدام بعدی چیست؟
وقتی برای یک گروه سخنرانی می کنید و انجام اقدامات مختلف ضروری است،
باید به توافق برسید که دقیقا چه کسی باید چه اقدامی انجام بدهد.
و این اقدام تا چه زمانی باید انجام شود؟
در پایان بسیاری از سخنرانی ها و جلسات که در آن ها طرفین بر سر تمام اقدامات با هم به توافق می رسند،
اتفاقی نمی افتد.
دلیل این امر آن است که برای هیچ کس،مسئولیت مشخصی که دارای ضرب الاجل باشد تعیین نمی شود.
حتی اگر مجبور باشید حرفتان را چند بار تکرار کنید،
یا از خودتان قاطعیت نشان دهید لازم است در مورد این که چه کسی باید چه کاری انجام بدهد و
برای انجام آن چقدر فرصت دارد به توافق برسید. هدف نهایی از برگزاری جلسات و سخنرانی ها و همین است.
استفاده از کلمات تصویر دار
در تمام گروه ها حدود ۷۰ درصد از کسانی که در تعامل ارتباطی هستید،
جهت گیری دیداری و فقط ۳۰ درصد باقی مانده جهت گیری شنیداری دارند.
این بدان معناست که ۷۰ درصد از مخاطبان برای درک و تجزیه و تحلیل حرف های شما باید حقایق،
نکات و مثال های تصویری را ببینند.
وقتی شما تصویری صحبت کنید آن ها با شما ارتباط قوی تری می گیرند.
فن بیان خوب و قدرت بیان را باید با تصویر برای مخاطبان شرح دهید.
مثلا من در یک سمینار در دانشگاه آزاد می خواستم ابعاد زمین فوتبال را بگویم (۱۰۰*۷۵).
اصلا ارقام و عدد نگفتم و چون قبل از آن می دانستم که
ورودی دانشگاه تا دانشکده فنی،دقیقا همین اندازه است،
به آن ها گفتم که اندازه زمین فوتبال چقدره!؟
همه به هم نگاه کردند و من بلافاصله گفتم:
اندازه ی آن از ورودی دانشگاه شما تا دانشکده ی فنی است.
و این قشنگ در ذهن مخاطب تصویر ایجاد کرد.
حالا شما ببینید در پایان سخنرانی چطور می توانید تصویر درست کنید.
بیشتر بخوانید: لیست کلمات باکلاس و لاکچری در فن بیان
هر چه سخنرانی کوتاه تر باشد،کار دشوارتر می شود
روزی یک طراح جلسه بایک سخنران حرفه ای تماس گرفت و او را برای سخنرانی دعوت کرد.
اولین سوال طراح از او این بود: چه مبلغی مد نظرتان است؟
سخنران جواب داد به مدت سخنرانی که قرار است ارائه بدهم و مدت زمان لازم برای آمادگی بستگی دارد.
طراح جلسه پرسید:
برای یک سخنرانی ۳۰ دقیقه ای چقدر مد نظرتان است؟
و آماده شدن برای این سخنرانی چقدر طول می کشد؟
سخنران جواب داد آماده شدن یرای یک سخنرانی ۳۰دقیقه ای شش تا هشت ساعت طول می کشد و
دستمزد آن ۱۲میلیون تومان است.
طراح جلسه با تعجب پرسید:
یرای یک سخنرانی نیم روزه چقدر می گیرید و آماده شدن برای این سخنرانی چقدر طول می کشد؟
سخنران جواب داد:
آماده شدن برای یک سخنرانی نیم روزه ۹میلیون تومان است و سخنرانی یک روزه ۷میلیون تومان است و
طراح جلسه پرسید آماده شدن برای یک سخنرانی یک روزه چقدر طول می کشد؟
خب اگر قرار است که یک سخنرانی یک روزه داشته باشم همین حالا آماده ام.
چرا این داستان را گفتم؟
هدفم از تعریف این داستان این بود که هر چقدر سخنرانی کوتاه تر باشد،
برای ارائه آن در محدوده زمانی مشخص شده آمادگی و دقت بیشتری لازم است.
اگر برای سخنرانی تمام روز را در اختیار داشته باشید، با داستان،حکایات و …
می توانید سطح توجه مخاطب را بالا نگه داریم.
ولی برای یک سخنرانی ۲۰ یا ۳۰ دقیقه ای خیلی حرفه ای باید بتوانیم یک سخنرانی اثر گذار داشته باشیم.
در ارتباطات هم همین طور است وقتی شما در همان برخورد اولیه میخ خودتان را محکم بکوبید می توانید
یک ارتباط بلند مدت بسازید که ما به این تکنیک می گویم سخنرانی آسانسوری.
یعنی در مدت زمان ۳۰ تا ۱ دقیقه با یک شخص مهم داخل یک آسانسور هستید و
از طبقه ۳۰ تا طبقه -۳ فقط ۳۰ ثانیه تا نهایت ۱ دقیقه فرصت دارید که طرف خودتان را مجاب کنید که
به صحبت های شما گوش بده و حاضر باشد با شما یک جلسه کاری مهم ترتیب دهد.
در این مدت کوتاه و سخت چه چیری می گویید که طرف شما را به استخدام شرکت خودش در بیاورد؟
طوری صحبت کنید که طرف شما (مخاطب) متقاعد شود
یک گروه کوچک متشکل از عده ای از زن و مرد ناگهان گرفتار تند باد شدند.
البته از تند باد واقعی صحبت نمیکنم،بلکه منظورم توفانی است که مردی به نام سهیل حیدری به راه انداخت. ی
کی از اعضای آن گروه موضوع را به این شکل تعریف کرد:
دور میز شام نشسته بودیم.
می دانستیم که آن مرد به عنوان یک سخنرانی قوی،از اعتبار و شهرت خاصی برخوردار است،
برای همین موقعی که از جا بلند شد تا سخنرانی کند،ششدانگ حواسمان را متوجه او کردیم.
او مردی ۳۰ ساله و جذاب بود و با لحنی آرام و مودبانه،از این که دعوتش کرده بودیم از ما تشکر کرد.
می خواست در مورد موضوع جدی حرف بزند و اظهار امیدواری کرد او را ببخشیم که اسباب ناراحتی مان می شود.
بعد مثل یک گردباد شروع کرد.
ابتدا کمی به طرف جلو خم شد و توی چشم های ما زل زد.
ابدا صدایش را بالا نبرد. او گفت: نگاهی به اطرافتان بیاندازید.
به یکدیگر نگاه کنید. آیا می دانید چند تن از شما که اینجا نشسته اید دارید از سرطان می میرید؟ یکی از چهار تا!!
سپس مکث کرد و حالت چهره اش آرام شد.
و لبخندی بر لبانش نشست. ادامه داد:
این یک واقعیت تلخ و آشکار است،ولی چندان نخواهد پائید.
باید در این مورد کاری کرد. باید برای پیشرفت درمان سرطان و تحقیق درباره ی علل آن کاری کرد.
سپس با وقار به همه ما که دور میز نشسته بودیم نگاهی انداخت و پرسید:
دلتان می خواهد به این پیشرفت و تحقیق کمک کنید؟
به چنین سوالی مگر غیر از بله می شد جوابی داد؟
من فکر کردم بله و بعد متوجه شدم که تمام کسانی که دور میز نشسته اند به این سوال پاسخ مثبت داده اند.
در ظرف کمتر از یک دقیقه، دوست من توانست ما را شیفته خود کند.
او ابتدا توجه شخصی ما را به موضوعی موردنظر خود جلب کرد و توانست از این طریق،
برای موضوعی کلی و انسانی به حامیان خود بیافزاید.
حالا شما ببینید که چطور می توانید با استفاده از فن بیان خوب و قدرت بیان و
تکینیک هایی که یاد گرفتید طرف را به سر ذوق بیاورید.
حالا چطور می شود که پاسخ بله دریافت کرد؟
بسیاز ساده است. لینکلن می گفت:
<<روش آن برای پیروز شدن در بحث این است که ابتدا زمینه کلی تفاهم و توافق را پیدا می کنم>>
لینکلن حتی موقعی که درباره ی موضوع بسیار حاد و جنجال برانگیز بردگی بحث می کرد،
این نکته را از نظر دور نمی داشت.یک نشریه کاملا بی طرف گزارش می دهد:
برای نیم ساعت اول با هر چه که مخالفانش می گویند موافقت می کند،سپس قدم به قدم آن ها را به زمینه ای که مطلوب اوست،می کشاند.
آیا درست است که با جمله ی
<<می خواهم این را و آن را اثبات کنم>> حرف هایمان را شروع کنیم؟
در چنین وضعیتی شنونده شما آرام و زیر لب نمی گوید <<حالا می بینیم>>؟
بهتر نیست صحبت خودتان را با تاکید بر موضوعی شروع کنید که شما و شنوندگانتان با آن اعتقاد دارید و
سپس سوالاتی مطرح کنید که هر کسی که دوست دارد جوابش را بداند؟
ابتدا این کار را بکنید و سپس همراه مخاطب در پی پاسخگویی برآئید . (سوالات سقراطی و مثبت را فراموش نکنید).
تمرین کنید که قدرت بیان و لحن تان قوی و قابل انعطاف باشد
موقعی که ما واقعا عقایدمان را به شنوندگانمان منتقل می سازیم،
از عناصر آوائی و فیزیکی مختلفی استفاده می کنیم.
شانه هایمان را بالا می اندازیم،دستهایمان راتکان میدهیم ابروهایمان را در هم می کشیم،
صدایمان را بالا می بریم،به آن اوج و فرود می دهیم.
بسیار عالی است که انسان بتواند لحن،آهنگ،فراز و نشیب و فاصله ها و مکث ها را در
طرز بیان خود بفهمد و اصلاح کند.
این کار را می توان با کمک ضبط صوت انجام داد.
دوستانتان هم می توانند در این ارزیابی به شما کمک کنند.
از راهنمایی متخصصان فن بیان هم اگر استفاده کنید چه بهتر.
یادتان باشد که حاصل چنین تمرین هایی در هنگام گفتگو با مخاطب نباید بروز کنند.
آنجا که هستید دلتان را در کلامتان قرار دهید و
همه هوش و حواستان متوجه این باشد که روی مخاطب تاثیر ذهنی و عاطفی بگذارید و
مطمئن باشید د نود درصد موارد بیشتر از دهها کتاب می توانید روی طرف مقابل تان تاثیر بگذارید.
بیشتر بخوانید: با طرف مقابل خودمان چطور صحبت کنیم.
وقتی که روی سن می روید
وقتی شما را معرفی می کنند،نفس عمیقی بکشید و با جسارت و اعتماد به نفس به طرف سن بروید.
برای شخصی که شما را معرفی کرده یک تشکر انجام دهید و با او دست بدهید.
سپس به طرف مخاطبان برگردید و لبخند بزنید،گویی از اینکه آنجا هستید خوشحالید.
چند ثانیه منتظر بمانید تا مخاطبان ساکت شوند و توجهشان به شما متمرکز شود.
به آرامی به مخاطبان نگاه کنید و آنها را به چهار بخش تقسیم کنید:
دو بخش در جلو و دو بخش در عقب.
وسط هر بخش یک نفر را انتخاب کنید،روی او متمرکز شوید و مرتب به او نگاه کنید.
سخنرانی را به جمله ای شروع کنید که بلافاصله توجه مخاطبان را جلب کند.
و برای این کار یک آرزو،دغدغه یا مشکل مشترک بیان کنید.
به عنوان مثال،من معمولا سخنرانی هایم را با این جمله شروع می کنم:
خبرهای خوبی برای شما دارم (مکث) ما در بهترین دوره تاریخ بشر زندگی می کنیم(مکث)
طی چند سال آینده در مقایسه با قرن گذشته افراد بیشتری می خواهند پولدار شوند.
وظیفه شما این است که یکی از این افراد باشید و
وظیفه من هم این است که به شما نشان بدهم چگونه به این هدف برسید.
با این پیشگفتار بلافاصله توجه مخاطبان را جلب می کنم و کنجکاوی آن ها را بر می انگیزم.
شنوندگان به لحاظ جسمی و روانی تمایل پیدا می کنند ادامه سخنرانی را بشنوند
تا بدانند برای رسیدن به این هدف باید چه کاری انجام دهند.
فعال کردن دو نیمکره مغز
در تحقیقاتی که برنده جایزه نوبل شده است،
ثابت شده انسان ها دارای دو نیمکره راست و چپ هستند.
نیمکره چپ مربوط به منطق،عمل،تجزیه-تحقیق و حقایق است.
در این نیمکره تمام اطلاعات را درک می کنیم.
از طرف دیگر،نیمکره راست با تصاویر،احساسات،موسیقی و داستان فعال می شود.
انسان ها بانیمکره راستشان تصمیم می گیرند،
وظیفه شما این است که حتی الامکان نیمکره راست مخاطبان را تحریک و فعال کنید.
مرسی که با من با این مقاله همراه بودید. و ممنون که به من پیوستید.
من فرشید پاک نژاد مربی و مدرس مهارتهای ارتباطی،فن بیان و سخنرانی هستم.
خوشحال می شوم نظرات شما دوستان عزیز را داشته باشم.
پیروز،موفق و همواره بهترین خودتان باشید.
درباره فرشید پاک نژاد
همیشه فکر می کردم که خوب صحبت کردن و جذابیت داشتن ذاتیه و با آموزش نمیشه تقویت و رشد کرد من یعنی فرشید پاک نژاد آمدم اینو به شما دوستان بگویم که اگر بخوای جذاب و زیبا صحبت کنی بهت کمک کنم تا رسالتی که دارید را به منصحه ظهور برسانید. و مطمئن هستم اگر بخواهی راهش را پیدا می کنید وگرنه تا دلت بخواد بهانه ها هستند مهم این است که می خوای چطور آدمی باشی!. اگر آمدی که در صحنه بدرخشی این فرصت را از خودت نگیر. ما اینجا هستیم و همه یک شعار را داریم : بهترین خودتان باشید.
نوشته های بیشتر از فرشید پاک نژاد
دیدگاهتان را بنویسید